زنگ انشا :
_ من می خواهم در آینده شهید بشوم …
معلم پرید وسط حرف زهرا و گفت : ببین زهرا جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواین چیکاره بشین
باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !!!
مثلا پدر خودت چه کاره است ؟
_ آقا اجازه ؟
شهید (:
زنگ انشا :
_ من می خواهم در آینده شهید بشوم …
معلم پرید وسط حرف زهرا و گفت : ببین زهرا جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواین چیکاره بشین
باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !!!
مثلا پدر خودت چه کاره است ؟
_ آقا اجازه ؟
شهید (:
رضايت نامه رو گذاشت جلوي مادرش .
گفت چه امضا بكني چه نكني ، من ميرم …
اما اگر امضا نكني من خيالم راحت نيست
شايد هم جنازه ام پيدا نشه …
در دل مادر آشوبي به پا شد
رضايت نامه را امضا كرد
پسر از شدت شوق سر به سر مادرش ميذاشت
- جنازه ام را كه آوردند ، يك وقت خودت را گم نكني
بيهوش نشي هااا
چادرت هم محكم بگير …
—————————————————————————
تو چه با غيرت نگران چادر مادرت بودي
و مردان شهر ما چه راحت چادر و روسري از سر زنانشان برداشتند
شهدا شرمنده ايم …
دختر كه باشي بهت ميخندن
اگه دلت شهادت بخواد .. كيا شهيد ميشن ؟
مدافعان حرم
اونايي كه عراق و سوريه باشن
اونايي كه سربند ( كلنا عباسك يا زينب ) دارن
نه دخترا …
دختر كه باشي بهت ميگن اربعين پياده كربلا رفتن صلاح نيست
سخته … شلوغه …
دختر كه باشي هيئت و روضه رفتن و مشهد رفتنت يه جور ديگست …
دختر كه باشي تو مشهد آرزوي يه نصفه شب حرم رفتن و
تنهايي روبه روي گنبد نشستن رو داري …
اما …
دختر كه باشي ، روزي افتخار مادري را داري كه در دامنت
قاسم سليماني و مصطفي روشن و ابراهيم همت تربيت ميكني …
از دامن زن ، مرد به معراج ميرود .
بازگشت يك قهرمان …
بوي پيراهن خونين كسي مي آيد …
خوش اومدي قهرمان …
بازگشت شهيد محسن حججي به وطن
آخرین نظرات